رایان

...

پسر گل مامان خیلی وقت بود که اینجا چیزی ننوشته بودم برات...امروز تصمیم گرفتم زمان انجام دادن یک سری از کارهات رو برات لیست کنم گردن گرفتن.......................3 ماهگی نشستن...........................7 ماهگی اولین دندون......................7 ماه و 11 روز چهار دست و پا................11 ماهگی ایستادن.........................13 ماهگی الان هم هفتمین دندون داره در میاد............... دوستت دارم عزیزم

تولد یک سالگیت مبارک عزیز دلم با تو از رنج زمان کم می شود، یک تبشم مانع غم می شود، با تو طوفانی ترین روز خدا، باعث باران نم نم می شود ...

بعد یک هفته سخت سلام....4 روز دوری از گل پسرم خیلی خیلی سخت بود..........گریه سوزناکش به محض دیدن من هیچ وقت فراموشم نمیشه.........چهار دست و پا رفتن خنده دارش کلی من رو سورپریز کرد........خیلی خیلی دوستت دارم عزیزم

عزیز دل مامان، نمی دونی چقدر مامان غصه داره که مجبور بدون تو بره سفر..... برای مامان بای بای کن ...هاپو رو ناز کن و بگو هاپ هاپ....غذا تو خوب بخور و خوب بخواب.....دوستت دارم ...

امروز گفتند که باید یک سفر خارجی ١٠ روزه برم....از صبح حسابی به هم ریختم و بیشتر از هر روز دلم برای گل پسرم تنگ شده....بدون تو هیچ کجا نمیرم....حتی خود بهشت دوستت دارم مامان

امروز اولین روز ثبت نوشته های من برای پسر نازنینم است...رایان مامان که الان 10 ماه و 20 روزشه و مامان سر کاره و خیلی دلش برای پسرش تنگ شده...این روزها حسابی در تلاش برای چهار دست و پا رفتن هست اما هنوز موفق نشده.....خیلی دلم براش تنگ شده....هر چند که مامان سیما و خاله بهتاب تهران هستند و نمی ذارن بهش بد بگذره

...